شروع به کار با لنـدریـک که می تواند هر آنچه را که شما برای ایجاد آگاهی ، ایجاد ترافیک ، اتصال به آن نیاز دارید فراهم کند.
" با ورود به قفل سازی استاد علی با دنیایی از قفل و کلیدهای رنگارنگ به لحاظ شکل روبرو میشوی که قدمت بعضی از آنها ۷۰۰سال است. "
چند گام آن طرفتر از چهارسوی شکرچیان، درنزدیکی دانشگاه هنر تنها بازمانده از صنعتگران جلفا در گذشته تاریخ اصفهان به حیات خود ادامه داده و سرپا است . مغازهای که ۱۰۰ سال قدمت دارد ودر میان دیوارهای بلند وکاهگلی که سنی ازآنها گذشته خودنمایی میکند و نام استاد علی بر فراز آن خودنمایی میکند.
با ورود به قفل سازی استاد علی با دنیایی از قفل و کلیدهای رنگارنگ به لحاظ شکل روبرو میشوی که قدمت بعضی از آنها ۷۰۰سال است.
چهره خندان استاد علی و خلق خوش او زبانزد همگان است.
او حرفه قفل سازی را یادگاری از پدرش میداند. حرفهای که چهار نسل در خانواده اش تداوم داشته و به وی رسیده است و بنابر گفته او در آینده نیز با پسرش ادامه مییابد.
جالب آنکه نام «استاد علی» نیز نام مشترکی است که او و پدرش و نسلهای قبلتر او از سوی اهالی جلفا به این نام خوانده میشدند. اهالی محل اولین بار آقا میرزا محمد علی پدر بزرگ استاد را به این نام میخواندند و بعدها پدرش رمضان نیز به دلیل دشوار بودن تلفظ نامش برای ارامنه به این نام خوانده میشد و اکنون نیز «علیرضا میرزا باقریان» به همین نام مشهور است.
مجموع سالهایی که استاد علی و پدرش رمضان در گوشهای دنج از محله تاریخی جلفا به حرفه قفل سازی مشغول بودهاند به ۱۰۰ سال میرسد. در گذشته اصفهان این حرفه یعنی قفل سازی رواج داشته و این صنعت برای ایرانیها، گشایش در کارها را تداعی میکرده است.
استاد علی از روزهای کودکی اش میگوید ، روزهایی که صبحها بر دوش پدر به مغازه میآمد وعصرها به همراه او به خانه باز میگشته است. وقتی از پدرش سخن میگوید، به عکس وی که در میان قفلها دربالاترین نقطه ازدیوارجای گرفته است،اشاره میکند،اشک درچشمانش حلقه میزند و از پدر به عنوان استادی زبردست یاد میکند و میگوید: «قفلی نبود که به دست من و پدرم باز شود.» قفل بزرگی روی دیوار درمیان قفلهای بسیار قدیمی جا خوش کرده که از قفلهای دیگر متمایز است.
استاد آن قفل را دست سازخود میداند. قفلی که ۵ر۱ کیلو گرم وزن دارد و فروشی نیست و استاد آن را برای نسلهای آینده در خانواده اش به یادگار گذاشته است. توصیف استاد از محله جلفا شنیدنی است،آنجا که از کوچههای پر پیچ و خم سنگفرش شده و خانهها ی قدیمی آجری میگوید که از جلفا محلهای متفاوت ساخته است که میتوان با قدم زدن درآن به زمان و تاریخ سفر کرد.
استاد علی به وجود چند حمام،۲ کاروانسرا،یک میدان و ۱۱ کلیسا در جلفا اشاره میکند اما در ادامه میگوید امروز محله جلفا مانند قدیم و گذشته اش نیست و نشانههای آن یکی یکی درحال از بین رفتن است و شمار ارامنه ساکن در این محله به دلیل مهاجرت کم شده است.
روبروی مغازه استاد یک مادی (کانال آب) قدیمی مارپیچ وجود دارد که در دل محله کشیده شده است مادی که لبان خشک امروزش، نباید روزگار پر آب بودن آن را از یادمان ببرد.
زمانی که رفتگران با سطل از مادی آب بر میداشتند و بر کف شنی گذرها میریختند و کودکان قلاب به دست ماهیهای ۴۰ تا ۵۰ سانتی متری از این مادی میگرفتند،تصویری آشنا برای اهالی قدیمی جلفا است. اما اکنون در حاشیه مادی «شایج» و «نایج» پیرمردان باصفا ساعاتی از روز را در کنار مادی میگذرانند و گه گاه با بیان و یادآوری خاطرات قدیمی لبخند را میهمان چهره خود و دوستان قدیمی میکنند. آرامش چهره این پیرمردان که سنی از آنها گذشته است،قدمت و آرامش جلفا را تداعی میکند.استاد از باغهای انگور و در چهارسوق هم یاد میکند که با ساخت خیابان حکیم نظامی در سال ۱۳۱۴شمسی و ساخت و سازهای دیگر، اثری از آنها نیست.
شورولتهای مسافرکش خاطره دیگر وی از این محله تاریخی اصفهان است.همان اتومبیلهایی که مسافران را ا ز دروازه دولت به جلفا میآوردند و هزینه سفر با آنها۲ ریال و دو شاهی بود.
استاد علی در حین گفتگو با خوشرویی سلام هم محله ایها را پاسخ میگوید،احترام،محبت و صفا را ویژگی محلههای قدیمی مانند جلفا میداند واز صفا و محبت به عنوان کلید گمشده محلههای امروز یاد میکند. استاد به صنعتگرانی که در روزهای نه چندان دوردرچهارسوق جلفا فعال بودند،اشاره میکند؛ حلبی سازی، آهنگری،سماورسازی، ساعت سازی،تارسازی،نجاری،خراطی و کمد سازی که حالا دیگر فقط قفل سازی او آخرین بازمانده آن صنایع در این محله است.
اما کلام آخر استاد علی که سالها درهای قفل شده را به روی بندگان خدا گشوده شنیدنی است: «امیدوارم در زندگی هیچ دری به روی بندگان خدا قفل نشود.»
اصفهان خبرنگار اطلاعات : نفیسه یزدانی 96/03/02