تجدید دیدار با کعبه مکرمه، یادداشت های سفر عمره مفرده

" پنج سال و پنج ماه از سفر حج تمتع که به اتفاق همسرم رفته بودم، می گذرد و این بار باید به تنهایی و به نیابت از طرف یکی از نزدیکان مرحوم شده این سفر عمره مفرده را بروم. پس از یک انتظار چند ساله و طولانی، اکنون بار دیگر توفیق دیدار عاشقانه خانه خدا حاصل شد. "

آغاز سفر، از یکی از شهرهای ایران عزیز، به اتفاق کاروان با  134  زایر در چند سال پیش، این سفر آغاز شد. کاروان ما روز چهارشنبه ساعت  8  صبح به طرف مدینه منوره حرکت کرد و حدود ساعت  14  هواپیما در فرودگاه مدینه نشست.

ما پنج شنبه ساعت 4 صبح به طرف مسجدالنبی حرکت کردیم. در مسجدالنبی ابتدا زیارت رسول الله (ص) و سپس به زیارت "اهل بقی" رفتیم.  سلام بر چهار امام معصوم (ع) مدفون در بقی، سلام بر رسول الله (ص) و دخترش حضرت فاطمه الزهرا (ع).

جمعه نماز صبح، به جماعت در مسجدالنبی به اتفاق برادران اهل سنت برگزار شد. همه با هم پشت سر امام جماعت، نمازی پر شور را به پا کردیم. یکی از نمازهایی که خیلی با حال بود و به من چسبید، امروز قبل از نماز مغرب و عشا در مسجدالنبی بود که به نیت تشکر و سپاس از همسرم بود. همراهی و کمک های او این سفر را برایم به راحتی تدارک کرد. سختی ها را بر خود تحمل کرد تا سفری راحت داشته باشم. خدایش او را خیر دنیا و آخرت عطا فرماید. قلمم توان نگارش اوج سپاس از او را ندارد و احساسم قابل نوشتن نیست.  این بهترین نمازی بود که تا کنون خوانده ام.  

شنبه صبح کاروان ما به طرف مسجد اجابه (مسجد مجاهله) حرکت کرد. در مورد اهمیت ماجرای مجاهله آیه  61  سوره آل عمران نازل شده است. عصر همین روز عازم زیارت دوره شدیم یعنی برای دیدن مساجد تاریخی مدینه.

دیدن مساجد تاریخی مدینه:

1 –  مسجد قبا،   اولین مسجدی که در مدینه ساخته شد مسجد قبا بود و مسجد النبی دومین مسجد است. پیامبر اکرم (ص) پس از هجرت و قبل از ورود به مدینه توقف کردند تا حضرت علی (ع) و همسرش فاطمه زهرا (ع) و چند نفر دیگر از مکه به آنها بپیوندند و در همانجا مسجد قبا را ساختند. بعدها منافقین برای ایجاد تفرقه، مسجد ضرار را در این شهر ساختند. آیه 107 و 108 سوره توبه در این مورد است.

2 -  دیدار از منطقه جنگ احزاب(یا جنگ خندق) در سال پنج هجری، کفار بزرگ ترین سپاه را جمع کردند برای حمله به مسلمین. پیامبر اکرم (ص)  همه اصحابش را برای مشورت جمع کرد و سلمان فارسی گفت: خندقی ایجاد کنیم. مورد قبول واقع شد و قسمت هایی از اطراف مدینه که مورد نیاز بود، خندق کندند. در ماه مبارک رمضان بود و هوا گرم، اما کار کندن خندق به اتمام رسید. پس از شروع جنگ احزاب، یکی از پهلوانان کفار از خندق عبور کرد و حریف طلبید. بجز علی ع کسی حاضر نشد با او به جنگد و علی (ع) با یک ضربه شمشیر بر دشمن پیروز شد. پیامبر (ص) گفتند:  این ضربه علی (ع) از عبادت جِن و اِنس افضل است.

در محل اقامت و عبادت پیامبر اکرم (ص) مسجد اجابه را ساختند و پایین تر از آن در سراشیبی، مسجد سلمان، کمی آن طرف تر مسجد فاطمه زهرا (ع) و مسجد علی (ع) ساخته شد (این مساجد یک یا دو اتاق کوچک بود برای عبادت) که هنوز به همان شکل حفظ شده است.  

3 -  دیدار از منطقه جنگ اُحد، در سال اول هجرت، جنگی رخ نداد. سال دوم، جنگ بدر  به وقوع پیوست که از مدینه خیلی دور بود. سال سوم جنگ احد و سال پنجم جنگ خندق صورت گرفت. سلسله جبال احد در روبروی میدان جنگ که فضای بزرگی است واقع شده است. حضرت حمزه پسر عموی رسول الله (ص) در این جنگ شهید شدند.

 4 -  مسجد ذو قبلتین(دو قبله دارد)،  تا سال دوم هجرت، قبله مسلمین به طرف مسجدالاقصی بود. پیامبر اکرم (ص) در این مسجد در حال نماز  به طرف قبله اول مسلمین بیت المقدس بودند که پس از دریافت وحی، به سمت مسجدالحرام یعنی کعبه تغییر قبله دادند. در این مسجد این دو قبله  180 درجه  اختلاف جهت دارند.  آیه  144 سوره بقره در مورد این موضوع است. عزیزان اهل کتاب می دانند که این تغییر قبله از  بیت المقدس به کعبه، از سوی پروردگارشان است زیرا در تورات و انجیل خوانده اند که پیامبر اسلام به دو قبله نماز خواهد خواند.

مسجد‌الاقصی از اماکن بسیار مقدس مسلمانان  در شهر بیت المدس فلسطین است که آن را داوود نبی (ص) بنا نهاد  و حضرت سلیمان (ع) آن را تکمیل کرد. پیامبر اکرم (ص) تا  17 ماه پس از هجرت به سمت این مسجد نماز می گذاردند  و معراج  پیامبر اکرم (ص) قبل از هجرت ، از این مسجد صورت گرفته است.

در مسجد قبا خواندن نماز کرامت فوق العاده ای دارد، ما توقف کوتاهی داشتیم و حداکثر توانستم چهار دو رکعت نماز بخوانم: 1 -  برای پدر و مادر مرحومم.  2 -  برای همه درگذشتگان.  3 -  برای همه ملتمسین دعا و همدلان.  4 -  مختص همسرم که بیش از همه این دو رکعت به دلم نشست و زیر آبم کرد و به اشک سراپای خود را شستم.

دوشنبه به طرف مسجد شجره حرکت کردیم تا بعد از محرم شدن، به سمت مکه حرکت کنیم. البته باید بعد از نماز مغرب و عشا حرکت کنیم. زیرا اگر در روز از مسجد شجره حرکت کنیم باید از اتوبوس بدون سقف استفاده شود و در مسیر نمی توانستیم از تونل ها عبور کنیم. در مسیر خروجی از مدینه به طرف مکه در 8 کیلومتری، مسجد شجره میقات عاشق دلان است.

بهرحال سه شنبه ساعت یک بامداد به اقامتگاه در مکه رسیدیم و ساعت  5  صبح با لباس احرام به همراه کاروان به طرف خانه خدا حرکت کردیم. چه زیباست حرکت به سوی مسجدالحرام  محل خانه خدا، کعبه.  برای تجدید دیدار با کعبه معظمه بالاخره انتظار به سرآمد و لحظه دیدار رسید. سپاس خدای را که بار دیگر توفیق داد. طواف و اعمال عمره مفرده با صفایی دل نواز انجام شد. شیدایی دل ها نسبت به خانه خدا، اجابت دعای حضرت ابراهیم خلیل الله است. آیه  37  سوره ابراهیم.

و اما طواف مستحبی،  طواف مستحبی خود هدیه عشق است به عزیزانی که در سفر همراه ما نیستند. چه نکته ظریف و جالبی دارد این طواف مستحبی، در هر ماه قمری فقط یک بار می توانیم برای خودمان عمره مفرده را بجا آوریم اما می توانی برای هر تعداد که می خواهی، نیت کنی و طواف بجا آوری.

 اعمال هفت گانه عمره مفرده: در یکی از میقات ها محرم شدن، طواف عمره، نماز این طواف، هفت مرتبه سعی بین صفا و مروه، حلق و تقصیر یعنی تراشیدن موی سر یا گرفتن ناخن، طواف نسا، نماز این طواف.  

پنج شنبه عصر در مسجد تنعیم ؛ محرم شدیم و پس از آن قرار شد هر کسی خودش برای انجام اعمال برود.

(1)            اولین طواف مستحبی را به نیت همسر مهربانم انجام دادم و نماز طواف را روبروی حَجر اسماعیل و ناودان طلا خواندم که بسیار با صفا و دل چسب بود.

(2)           روز بعد طواف مستحبی دوم را به نیت تمام ملتمسین دعا و کسانی که دعای خیر کردند برای این سفر.

(3)          طواف بعدی به نیت درگذشتگان خصوصا  کسانی که از نزدیکان به رحمت خدا رفته اند. امید است که مورد مغفرت و رحمت الهی قرار گیرند.

(4)           فردای همان روز هم طوافی به نیت چهار خانوار دوست و همشهری ام.

روز بعد کاروان زیارت دوره رفتند برای دیدن آثار تاریخی مکه مکرمه، شامل: جبل الثور، جبل النور(غار حرا)، سرزمین عرفات، مشعرالحرام، منطقه منا، مسجد خَیف، قبرستان ابوطالب. 

(5)           الحمدالله توفیق حاصل شد پنجمین طواف را صبح یکی از همین روزها به نیت  پذیرش طاعات  انجام دهم.

(6)           عصر همان روز که برای طواف ششم قصد رفتن کردم قبل از رفتن به مسجدالحرام، از خودم می پرسیدم: این طواف را به چه نیتی انجام دهم؟ نمی خواستم نیتی تکراری باشد و دلم می خواست حتما نیتی با معنا باشد. تصمیم گرفتم به طرف کعبه حرکت کنم شاید در راه نیتی با مسمی به ذهنم برسد. در همین حین، هم اتاقی ام از طرف دفتر مدیر کاروان در زد و گفت: به دفتر مدیر بیا، کاری است و مشکلی، که فقط بدست تو باز می شود. همان لحظه خدا را شکر کردم و پرسیدم: خدمتی است که بتوانم انجام دهم؟ گفت فقط تو می توانی.

به اتاق مدیر کاروان که رفتم، گفتند: ما در بخش مدیریت کاروان سه نفر هستیم که هر کدام از طرف کسی نیابت داریم و یک زایر ست که طواف عمره مفرده و طواف نساء اش را باید انجام دهی و سعی مروه را خودش با ویلچر انجام داده. من با تمام وجود این لطف الهی را پذیرفتم. طواف عمره مفرده را همان موقع انجام دادم.

 طواف نساء به نیت آن دوست مان بود که روز بعد انجام شد. خدا را شکر که خدایم ندای دلم را شنید و سریعا پاسخی مناسب داد. الحمد الله ،  شکراً .

(7)           آخرین روز این سفر مبارک رسید. جمعه طواف وداع را همه با هم انجام دادیم و دعایم این بود که: خدایا سفر عمره بعدی،  به همراه خانواده ام باشد  ان شاء الله. حدود 5 سال گذشت و هنوز در انتظارم.

 مهمترین تجربه ام در این سفر نورانی:

در هنگام طواف؛ آنچه در اطرافت از دنیا می بینی، نادیده بگیر و به آنچه از حق نمی بینی، دل جان بسپار و با حضرت دوست سخن بگو.

 ·         بی نور حق چو شمع خاموش در دل شب که حتی خود را نتوانم دید،

ز چه گویم این قیل و قال، ز که پرسم این احوال،

ز نور، باید سراق نور گیریم، که بی نور، هیچ نور نتوان یافت.

( برای رسیدن به نور حق، از حق کمک گیریم )

·         گُل وجود همه ی ما، در قلب مان ز جنس بلورست،

رنگ آن از حس و حال ما  در  نورست،

گُل در هر رنگی  عطر خود دارد،

برای بوییدنش گُلِ خود دریاب.

( خودآگاهی،  راهِ  یافتن خود است )

·         قبل از برگشتن به شهر و دیار، ارسال پیامک به همسرم و  پاسخ های او:

در اینجا ، نور دو دیده هست و جای شما خالی ست،

طپش قلبم ندا می دهد  عشق هست و مهر هست اما جای یار خالی ست.

----

پاسخ داد:  ممنونم.

----

·         دلا ز کجی، خود پاک کن که یار  به مهرش ز  تو ممنون ست،

گر  بشویی ز اشک شوق  سرا پای خود،

با لبخندش یار ز  تو ممنون ست.

----

پاسخ:  عاشق شدی؟

----

·         بشویم به عشقت دل و جان  که دریا شدم،

باران لطف توست که در صحرای بیابانم،  دریا شدم.

---- ----

با همسرم سخن می گفتم  اما انگار در دلم با حضرت دوست در سخن بودم ...

ای خوانند گرامی ،  گر تو خواهی فیضی ببری از مهر بی پایان حضرت دوست،

بر محمد و آل محمد  صلوات  بفرست.

نام نگارنده:   ق.ش.ع. 

اولین بار است که این نوشته را به اصرار یکی از دوستانم  منتشر کردم. تمامی عکس ها از مدینه منوره و مکه مکرمه را خودم گرفته ام و برای اولین بار است که منتشر می شود. آرزوی شادی و سلامتی برای عموم مردم دارم.

سه شنبه  25  تیر  1398  مطابق با  13 ذی القعده  1440