امید و نا امیدی
آسمان آبی
۱۴۰۳-۰۹-۲۱
اشعار معاصر , مطالب خواندنی
505 بازدید
شاید این مطالب برایتان مفید باشد
امید و نا امیدی – شعار زبده هر متقی امید رحمت حق / مزین است کنگره حق به لولو و مرجان. تو نا امید مشو جانا، ز درگه کرمش / مده ز دست، چنین گوهر گران، ارزان.
گرت لقای الهی امید و آرزوی تو است / زهی سعادت عظمی بری از این سامان. سراینده “شیدا”.
امید و نا امیدی
شعار خود بنمـا شوق خـالق سبحـان
ز نقمتش نهراس و ز عرش جو برهان
————
امید و آرزوی تو ، فراگیـر ز انبیـای عظام
بساز اسوه ایشان ز عشـق و هم عرفان
————
گـرت بـود به قیامـت، امید رحمـت حـق
نبی اکرم، اسـوه و الگـو فراز این میدان
————
شعار زبده هر متقی امید رحمت حق
مزین است کنگره حق به لولو و مرجان
————
گـرت لقـای الهی امید و آرزوی تو است
زهی سعادت عظمـی بری از این سامان
————
گرت بود امیـد و آرزوی رحمـت حق
تـو زنـده کـن دل شـب را ز دیـده گریــان
————
سحر نویـد دهد صبح نور نزدیک است
ز ملک تا ملکوتـت بسـاز ملک سلیمــان
————
چه طرفه نهرکه تاسوی دریاست مستقرش
نگرکه شب سوی خورشید می دهد جولان
————
نکرده تا تحمـل رنجـی نیـاوری گنجی
نگشته شمس، کجا برده اند کعبه رخشان
————
هزار امید پرورم و دل به سوی تو آرم
تو شاد کن مرا با فروغ سرو و گلستان
————
دلم شده لبریز با صـراحی آرزو و امید
مگر تو زنده کنی بنده ات به چشمه حیوان
————
نوید عشق گر آری تو فی سبیل الله
به زیـر درفکنــی چــرخ تا کوثــر جانان
————
تــو نـا امیــد مشـو جانـا، ز درگـه کرمـش
مده ز دسـت، چنیـن گوهـر گـران، ارزان
————
چسـان برآورم امید و آرزو به غیر تو من؟
که طلعت تو بود خیر و نیک در، دو جهان
————
شـدم مـن “شیدا” در آرزوی تــو مست
مگر امید من تو برآری به سد ره رضوان
سروده: “شیدا” 1403/08/25 هـ.ش.
************
آشنایی با عطار نیشابوری
عطار نیشابوری از شاعران نیمه دوم قرن ششم است. وی نقش بزرگی در تحول غزل عارفانه فارسی داشت و می توان او را از تاثیرگذاران در مثنوی سرایی فارسی دانست.
کتاب های: اسرارنامه، الهی نامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، مختارنامه، تذکره الاولیاء و دیوان اشعار از آثار ارزشمند عطار هستند.
هم عیـان و هم نهـان پیدا توئی
هـم درون گـنـبـد خـضـرا تـوئی
در ازل بـودی و باشـی همچنـان
تا ابـد هستـی و باشی جـاودان
************
سروده ای دیگر از شیدا:
عشق و عرفان
بده قلب مرا صیقل که تا پـروانه گردم
که در امواج نورت گوهری تابنـده گردم
—–
بر افـکـن پـرده و استـار از درّ ثمیـنـم
سرا پرده گشـا از غیـب تا بالـنـده گردم
با دوستانتان به اشتراک بگذارید