داستان پسر حاتم طایی – عُدیّ بن حاتم طایی مسیحی بوده است. تبلیغات سوء باعث شده بود که پیغمبر اسلام(ص) را دشمن خود و قبیله اش بداند و با او مبارزه کند. با قدرت یافتن نبی اکرم(ص) به سوی شام گریخت و بدین صورت خود را نجات داد.

داستان پسر حاتم طایی
احترام پیامبر اکرم(ص) به عدی
بامبارزاتی که برای نبی اکرم(ص) پیش آمد، تعدادی از قبیله اش و از جمله خواهر عُدی اسیر شدند.
نبی اکرم رهسپار مسجد و نماز جماعت بودند، که خواهر عدی جلو رفته و گفت که من “سفانه” دختر حاتم طائی هستم.
محمد پیامبر اکرم(ص) با احترام ویژه ای با او برخورد نموده و دستور دادند با کاروانی که رهسپار شام بود او را به برادرش برسانند.
مقداری پول هم به عنوان هزینه سفر به او اهداء نمودند.
وقتی سفانه برادر خود؛ عدی را دید به او گفت اشتباه می کنی و پیشنهاد کرد که هرچه زودتر، خود را به محمد برسان.
گفت از دو صورت خالی نیست. یا او مثل حضرت عیسی(ع) پیامبر است،
پس، از او سبقت در ایمان بگیر و مسلمان شو. یا این که او صاحب قدرت و پادشاه است، در آن صورت می توانی از قدرت او استفاده کنی!


پذیرفتن پیشنهاد خواهر توسط برادر
به این ترتیب عُدی پیشنهاد حکیمانه خواهر را پذیرفت و به محضر نبی اکرم(ص) شتافته و خود را معرفی نمود.
نبی اکرم، فوق العاده او را تحویل گرفتند و به منزل برده و از او پذیرایی گرمی نمودند.
وی در مدت کوتاهی که در معیت نبی اکرم بودند او صافی از حضرتش در تواضع، مهربانی و رافت مشاهده نمود.
آقای عدی متنبه شد، و فهمید تبلیغات سویی که تا کنون شنیده همه دروغ بوده است.
درنهایت اسلام را پذیرفت و به نبی اکرم(ص) ایمان آورد.

پنج آسمان مدیر پرویز فروزانی