شکوه شکر ایزد منان
آسمان آبی
۱۴۰۲-۰۷-۱۷
اشعار معاصر , مطالب خواندنی
913 بازدید
شاید این مطالب برایتان مفید باشد
شکوه شکر ایزد منان، سروده استاد حوزه و دانشگاه در شهر اصفهان حجت الاسلام محمود خیراللهی با تخلص “شیدا”. هزاران راز دارد شکر آن شمس یگانه / سلیمان نبی در شکر او درمانده گشته است. شگفتا درگهی از فیض و فضل بی کرانش / ز ساقی و می و جام الست افسانه گشته است.
چو آرم من سپـاسی، شکر دیگر واجب آید / نگین شهد شکرش قلب ها را قبله گشته است.
شکوه شکر ایزد منان
عطـای جاودانـش را نگـر خـود زهره گشته است
توگویـی درگه غیـب و شهود آیینه گشته است
—–
مـرا در پـرتـو شکـرت شکـوه و عـزتـم بخـش
زهـی امیـد کانـدر آسمـان ها جلـوه گشته است
—–
شگفتـا درگهی از فیـض و فضـل بـی کرانش
زساقی و می و جام السـت افسـانه گشته است
—–
گشـوده بال و پر آمـال روح بـی قـراران
حیات و زندگانی را صفا سرلوحه گشته است
—–
عطا کن شهد شکرت را به ما از طور سینا
چه شهـدی کـش ز صهبـا اسـوه گشته است
—–
بـزن چـتـر امیـدی در سـحـرگاه و دل شـب
زهی-راز سعادت در سحر، بنهفتـه گشته است
—–
هزاران راز دارد شکر آن شمس یگانه
سلیمان نبی، در شکر او درمانده گشته است
—–
چـو آرم مـن سپـاسی، شکـر دیگـر واجـب آید
نگین شهد شکرش قلب ها را قبلـه گشته است
—–
به-بالاتر حظوظـم می رسـان در هر دو عالم
صفایش را نگر جان مرا فرخنده گشته است
—–
ز احصـاء نعـم من عـاجـز و بس نـا تـوانـم
شده الکن زبانم در ثنـا، در مانده گشته است
—–
بـه گـردن آمــده آویــز طــوق یـک نـگاهــت
نمی گردد جدا کز نـور تـو سرلوحـه گشته است
—–
چه-نعمت ها نمودی از کمال لطف و احسان
نثار ما که فردوس برین را سدره گشته است
—–
فرود آیند مشتاقان به بحر موج عشاقت
چـو لنگـرگاه ایمـان ، گوهـر تابنـده گشته است
—–
نگر “شیدا” ز عجز شکر نعمت ها شب و روز
زطیب نعمت و الطاف حق شرمنده گشته است
“شکوه شکر ایزد منان” سراینده: “شیدا”.
************
نقش قرآن
فخر انسان گشتـه در عـرش بریـن
درمـلاء گشـتـه مـلائـک را قریـن
—–
پایـدار است این کتـاب انـدر زمین
نقـش اعـجـازش بـود عین الیقین
—–
شـد مـیـسـر درک قـرآن کـریـم
با مطهّـر سیـرتی هم چون کلیم!
—–
آیـت قــرآن کـنــد دل کـامـیــاب
مـی بـرد زنـگار دل چـون آفـتــاب
—–
شدسحـابـش جـاودان بهـر بشـر
همچـو خورشیـد درخشـان و قمر
—–
گـربــود نسـخـه ز قرآن نـزد مـن
کی بود غربـت مـرا دشـت و دمن
—–
ازسحـابش برّ و بحـر سـر زنـده شد
چـون ستـاره آسمـان پـایـنـده شد
—–
دیـده ”شیدا” کیمـیـایش را ز طور
مـس جـان سازد طـلا این کوه نور
************
غلامرضا سازگار
صبح گاهان که شود از سرِ اخلاص بخوان
کافـرون و فـلـق و توحیـد و الـنّـاس بخوان
—–
هیـچ غافـل مشـو از خوانـدن آیـات خـدا
بادل سوخـتـه و از سر احسـاس بخـوان
************
داستان کوزه زرین و کوزه گلین
ای هوشیار راز این داستان را تو به حکمت بگیر، به گوش جـان پرده بـردار و پیـام استاد بگیر.
سوال: کوزه زرین بهتر ست یا کوزه گلین؟
استادی در کلاس از شاگردان خود پرسید:
اگر دوکوزه داشته باشیم جنس یکی از زر وطلا ودیگری ازسفال گلین، درهر دو آب گوارا وشهد شیرین باشد، شما کدام را انتخاب می کنید؟
همه گفتند البته که کوزه زرّین را انتخاب خواهیم کرد! استاد گفت:
اگردر کوزه زرّین دو قطره زهر، چکیده باشد در آن صورت کدام را انتخاب می کنید؟
گفتند روشن است که کوزه سفال را انتخاب می کنیم!
دراین جا استاد به نتیجه گیری پرداخت که:
زود مجذوب ظاهر زیبا و چهره جذاب افراد نشوید مبادا در باطنش چند قطره زهر، از کبر و منیت، جهالت و رذالت وجود داشته باشد!
امیر مومنان علی(ع) می فرماید: ما اقبح بالصبیح الوجه ان یکون جاهلا!
چقدر زشت است، که انسان ظاهری زیبا داشته ولی در باطن جاهل و نابخرد باشد!
(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 20)
استاد حوزه و دانشگاه با تخلص شیدا” داستان کوزه زرین و کوزه گلین را به صورت شعری زیبا سروده که خدمت شما عزیزان تقدیم می شود:
************
داستان جالب كلينيك ويژه
پزشکی تعریف می کرد:
روزی يكی از همكاران تصويری از يك برگ دفترچه بيمه برايم فرستاد كه روی آن جمله جالبی نوشته شده بود. آن جمله دلنشين این بود:
دكتر اين بار، برايم نم ِ باران بنويس، دو سه شب پرسه زدن توی خيابان بنويس.
ديدم عجب جمله زيبايی است لذا تصميم گرفتم ابياتی به آن اضافه كنم که حاصل آن، قصيده ذيل شد.
دكـتــر ايـن بــار، بـرايـم نـم ِ بــاران بنويس
دو سه شـب پَرسه زدن توی خيابـان بنويس،
—–
دو سه روزی، نه چند هفته و شايد بیشتـر
سَـر نهـادن به دَر و دَشت و بيابـان بنويس،
—–
عكسی از ايـن دل ِ پـژمـرده بـرايـم تو بگيـر
تستـی از سينـه ی افسرده ِ يـاران بنويس،
—–
اسكـنـی از دل ِ ريشـم بنـمـا جـان ِ طبيـب
عشـق تـجـويـز نمـا، مـهـر ِ فـراوان بنويس،
—–
ای حـكيم، از حَسَد و حـرص تو پرهيـزم ده
سُـوپی از سـادگی و پاكـی انسـان بـنويس،
—–
عکس قلبی كه شَـوَم دور ز كيـن و ِنـخـوت
نسخـه ای نـاب، ز بخشيـدن ِآسـان بـنويس،
—–
گاه گاهی، تـو مـرا پيـشِ مشـاور بفـرسـت
دسـت بَـرداشتـن از، رزق ِ فـراوان بـنويس،
—–
مَـشـی ِ درويـشـی و آداب ِ قـنــاعـت كـردن
شادمـان زيستـن و مَـسـلك ِ رنـدان بنويس،
با دوستانتان به اشتراک بگذارید