عشق و عرفان ، سروده : شیدا ، این شعر از مناجات راجین اقتباس شده است.

بده قلب مرا صیقل که تا پـروانه گردم
که در امواج نورت گوهری تابنـده گردم
—–
بر افـکـن پـرده و استـار از درّ ثمیـنـم
سرا پرده گشـا از غیب تا بالـنـده گردم
—–
توئی مولای سرمد عرش لطف و مهربانی
تو دلـداری بیا تا شهپری مستانه گردم
—–
ز فرط بنـدگی کن افسـر دُلـدُل سـوارم
گشا قید هوس تا محوری شایستـه گردم
—–
چـو منـت آوری بر من ز بسـتـان ولایـت
ز شهـد عنبـرینـت در صـفـا آلالـه گـردم
—–
رخم از نـور عشـق خـود صـفـا بخـش
مرا آموز علـم و فـن که تا افسـانه گردم
—–
گر از اسـرار غیبـت خـود نگیـن کوثـر آری
ز نـور دیـدۀ دل راهـی مـیـخـانه گـردم
—–
چـو آیـم با امید و آرزو سـوی جـمـالت
به احـسـان نکویت ماه را کاشانـه گردم
—–
گشودی راه از هر سـو چو بر جوینـدگانت
ز هر سو رو کنـم سویـت بلنـد آوازه گردم
—–
براین درگاه سبحانی کسی را حائلی نیست
چو آیم سـوی این درگاه خـود پاینـده گردم
—–
زیادت همچو مجنون واله و مدهوش گشتم
نثارم کن نسیمت را که من وارسته گردم
—–
چگونه عرش اسمائت کند “شیدا ” فراموش
که با یاد تـو از سیـل کـرم آکنـده گردم
—–
سروده دیگری از شیدا : امید و نا امیدی . چند بیت از این سروده،
برای مشاهده متن کامل سروده “امید و نا امیدی” روی این کلمه کلیک کنید.
شعار خود بنمـا شوق خـالق سبحـان
ز نقمتش نهراس و ز عرش جو برهان
————
امید و آرزوی تو ، فراگیـر ز انبیـای عظام
بساز اسوه ایشان ز عشـق و هم عرفان
————
گرت بود به قیامت ، امید رحمت حق
نبی اکرم ، اسوه و الگو فراز این میدان
————
شعار زبده هر متقی امید رحمت حق
مزین است کنگره حق به لولو و مرجان
—–
کتاب: تذکره شعرای معاصر اصفهان
نویسنده: سید مصلح الدین مهدوی
شامل شرح حال و نمونه اشعار ۴۸۶ نفر از شعرای اصفهان و توابع.