1 – سروده شیدا نقش قرآن ، سروده “شیدا” استاد حوزه و دانشگاه. وی هم اکنون در اصفهان جهت تدریس در حوزه و دانشگاه مشغول خدمت رسانی است.
1 – سروده شیدا نقش قرآن و 2 – نقش قرآن بر جنین
سـرّ قـرآن قـلـب را روشـن کنـد
رمـز قرآن شعـله ات روشـن کند
—–
باشداین قرآن چو سحّاری عظیم
تاج سر باشد به هر قـومی کریم
—–
فخر انسان گشته در عـرش برین
در ملاء گشتـه مـلائـک را قریـن
—–
پایـدار است این کتـاب انـدر زمین
نقـش اعـجـازش بـود عین الیقین
—–
شـد مـیـسـر درک قـرآن کـریـم
با مطهّـر سیـرتی هم چون کلیم!
—–
آیـت قــرآن کـنــد دل کـامـیــاب
مـی بـرد زنـگار دل چـون آفـتــاب
—–
شد سحـابش جـاودان بهـر بشـر
همچـو خورشیـد درخشـان و قمر
—–
مونس جان گشته وهم حارس است
جـاودان گردیـده و هم حـابـس است
—–
مـشـعـل نـور از صـنـاعـت در ازل
آورد انـدر حـلاوت چـون عـسـل
—–
گـر بـود نسـخـه ز قرآن نـزد مـن
کی بود غربـت مـرا دشـت و دمن
—–
از سحـابش برّ و بحر سر زنده شد
چـون ستـاره آسمـان پـایـنـده شد
—–
دیـده ” شیدا ” کیمیـایش را ز طور
مـس جـان سازد طـلا این کوه نور
—–
2 – نقش قرآن بر جنین
ای مــادران ای مــادران بــاردار
بر خیز با اشکی ز چشم مشکبار
—–
بر خـوان تو آیـاتی ز قرآن در فراز
روکـن به درگاه خـدا بـا صـد نیـاز
—–
تا در رحـم فرزنـد شیریـن و حمید
انـس ابـد گیـرد بـه قـرآن مـجـیـد
سروده “شیدا” 1403/05/20 هش.
—–
شکوه شکر ایزد منان ، سروده دیگری از شیدا ، استاد حوزه و دانشگاه.
—–
سایت ویستا نوشت:
محمد جلال الدین (معرف به شیدا)
نامش محمد و لقبش جلال الدین است. از عنوان های او مولانا در زمان
حیاتش رواج داشته و مولوی در قرن های بعد در مورد او به کار رفته است.
در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در شهر بلخ متولد شد.
نیاکانش همه از مردم خراسان بودند. خود او نیز با اینکه عمرش در قونیه
گذشت، همواره از خراسان یاد می کرد و خراسانیان آن سامان را
همشهری می خواند.
پدرش، بهاء الدین ولد بن ولد نیز محمد نام داشته و سلطان العلما
خوانده می شده است. وی در بلخ می زیسته و بی مال و مکنت
هم نبوده است.
دوران کودکی در سایه پدر:
بهاء ولد بین سال های ۶۱۸۶۱۶ هجری قمری به قصد زیارت خانه خدا از بلخ بیرون آمد.
بر سر راه در نیشابور با فرزند سیزده چهارده ساله اش، جلال الدین
محمد به دیدار عارف و شاعر، شیخ فرید الدین عطار شتافت.
جلال الدین محمد، بنا به نقل هایی در هجده سالگی، در شهر لارنده،
به فرمان پدرش با گوهر خاتون، دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد.