بخش دوم سفرنامه عاشقانه عمره مفرده2 ، در بخش اول سفرنامه عمره مفرده خواندیم که پس از 5 سال و 5 ماه که از سفر حج عمره به اتفاق همسرم گذشته بود، توفیقی اجباری نسیبم شد که به سفر عمره مفرده بروم اما متاسفانه مجبور بودم تنها بروم.

در مکه مکرمه هستیم و پنج شنبه عصر در مسجد تنعیم، محرم شدیم و پس از آن طبق نظر مدیر کاروان، قرار شد هر کسی خودش برای انجام اعمال برود.
و اما طواف مستحبی، چه نکته ظریف و جالبی دارد این طواف مستحبی که در بخش اول به آن اشاره شد. در هر ماه قمری فقط یک بار می توانیم برای خودمان عمره مفرده را بجا آوریم اما می توانی برای هر تعداد که می خواهی، نیت کنی و طواف بجا آوری. شامل: هفت دور طواف خانه خدا و دو رکعت نماز طواف است.

1 – اولین طواف، مستحبی را به نیت همسر مهربانم انجام دادم و نماز طواف را روبروی حَجر اسماعیل و ناودان طلا خواندم که بسیار با صفا و دل چسب بود.
2 – روز بعد طواف مستحبی دوم، را به نیت تمام درخواست کنندگان که دعا خیر کردند بجا آوردم.
3 – طواف سوم، به نیت درگذشتگان خصوصا کسانی که از نزدیکان به رحمت خدا رفته اند. امید است که مورد مغفرت و رحمت الهی قرار گیرند.
4 – فردای همان روز هم طواف چهارم، به نیت چهار خانوار دوست و همشهری ام.
روز بعد کاروان “زیارت دوره” رفتند برای دیدن آثار تاریخی مکه مکرمه، شامل: جبل الثور، جبل النور(غار حرا)، سرزمین عرفات، مشعرالحرام، منطقه منا، مسجد خَیف، قبرستان ابوطالب.

5 – الحمدالله موفق شدم پنجمین طواف، را صبح یکی از همین روزها به نیت پذیرش طاعات انجام دهم.
6 – عصر همان روز که برای طواف ششم، قصد رفتن کردم قبل از رفتن به حرم، از خودم می پرسیدم: این طواف را به چه نیتی انجام دهم؟ نمی خواستم نیتی تکراری باشد و می خواستم حتما نیتی با معنا باشد. تصمیم گرفتم به طرف مسجد الحرام و کعبه حرکت کنم شاید در راه نیت با مسمی به ذهنم برسد. در همین حین، هم اتاقی ام از طرف مدیر کاروان در زد و گفت: به دفتر مدیر بیا، کاری است و مشکلی، که فقط بدست تو باز می شود. همان لحظه خدا را شکر کردم و پرسیدم: خدمتی است که بتوانم انجام دهم؟ گفت فقط تو می توانی.
به اتاق مدیر کاروان که رفتم، گفتند: ما در بخش مدیریت کاروان سه نفر هستیم که هر کدام از طرف کسی نیابت داریم و یک زایر ست که طواف عمره مفرده و طواف نساء اش را باید انجام دهی و سعی مروه را خودش با ویلچر انجام می دهد. من با تمام وجود این لطف الهی را پذیرفتم. طواف عمره مفرده را همان موقع انجام دادم.

7 – طواف هفتم طواف نساء ، به نیت آن زایری که مدیر کاوان گفته بود روز بعد انجام دادم. خدا را شکر که خدایم ندای دلم را شنید و سریعا پاسخ داد. الحمد الله ، شکراً .
آخرین روز این سفر مبارک رسید. جمعه “طواف وداع” را همه با هم انجام دادیم و دعایم این بود که خدایا سفر عمره بعدی، به همراه خانواده ام باشد، ان شاء الله.

مهمترین تجربه ام در این
بخش دوم سفرنامه عاشقانه عمره مفرده ،
سفر نورانی و عاشقانه:
در هنگام طواف، آنچه در اطرافت از دنیا می بینی، نادیده بگیر و به آنچه از حق نمی بینی، دل جان بسپار و با حضرت دوست سخن بگو.
*بی نور حق، چو شمع خاموش در دل شب، حتی خود را نتوانم دید،
ز چه گویم این قیل و قال، ز که پرسم این احوال،
ز نور، باید سراق نور گیریم، که بی نور حق، هیچ نوری نتوان یافت.
(برای رسیدن به نور حق، از حق کمک گیریم)
گُل وجود همه ی ما، در قلب مان ز جنس بلور ست
رنـگ آن از حـس و حـال مـا در جلوه نور ست
گُـل در هر رنـگی عطـر و مِـهـر خـود دارد
برای بوییدنش گُلِ خود دریاب که عطر خوش دارد
(خودآگاهی، راهِ یافتن خود است)
پایان این سفرنامه.
تخلص نگارنده: “پرواز”
—–
بخش اول سفرنامه عاشقانه عمره مفرده
کلیه تصاویر در بخش اول و دوم این سفرنامه را خودم شخصا گرفته ام. استفاده از این تصاویر با ذکر نشانی سایت ، آزاد است.
—–
سایت مهدی موعود ، سفرنامه حج عمره .