ایرانیان 600 سال قبل از گاليله به گِرد و مدور بودن زمين و حركت دوراني آن پي برده بودند. به درستي معلوم نيست چرا با وجود آگاهي كامل ايرانيان از اين موضوع باز مي بينيم اثبات اين مهم، به نام گاليله ثبت و ضبط شده است. به قلم استاد سيد علي آكوچكيان(يكتا) .
بنـام خـداونـدِ مَهـدِ دلـيـران به نام وطن خاك زر خيز ايران(يكتا)

جهت اثبات اطلاع مردم ايران از اين دانسته ها به سروده هاي مردان بزرگ پارسي و نويسندگانش مي پردازم.
1 – حكيم ابوالقاسم فردوسي
نخستين فردي كه از بين شاعران و نويسندگان ايراني به اين موضوع اشاره داشته، حكيم ابوالقاسم فردوسي بوده است كه قريب هزارسال پيش مي فرمايد:
(329 -411 هجري قمري)
چو نيمي ز تيره شب اندر گذشت سپهر از بِر گوي گردان بگشت
اشاره حكيم طوس به “گوي گردان” آنهم حدود شش صد سال قبل از گاليله، نشان دهنده اين است كه اين بزرگ مرد از گردش زمين و کروي بودنش اطلاع كامل داشته است.
اما ديگر شعراي اين مرز و بوم كهن، اشاراتي از اين قبيل به گردش زمين و مدّور بودنش داشته اند.
2 – حكيم ناصر خسرو قبادياني
در دیوان قبادیانی ابياتي يافت مي شود كه پانصد سال قبل از گاليله مي زيسته و ابيات زير را سروده است.
این ابیات همه و همه حكايت از کره اي بودن زمين و گردشش به دور خودش وهمچنین خورشيد دارد.
(481 – 394 هجري قمری)
كه دانست كز نور خورشيد گيرد مي روشني ماه و برجيـس و كيـوان
—–
كه دانست كه اندر هوا بي ستوني سـتـادسـت دريـا و كـوه و بيـابـان
—–
كه دانست چندين زمين با مساحت صد وشصت باراست خورشيد تابان
—–
حكيم ناصر خسرو قبادياني به 160 برابر بودن ابعاد خورشيد نسبت به زمين هم اشاره نموده است!
اين خود دليلي بر آگاهي و شعور شعرا وعرفاي ايران زمين و تسلط آنان برعلوم مختلف از جمله نجوم بوده است.
درجايي ديگر نيز مي فرمايد:
اين گوي سيه را به ميان خانه كه آويخت ني بسته طنـابي نه ستـوني زده اين سـان
(ديوان ناصرخسرو قصيده 1)
—–
تا چنـد در اين گـوي بخـواهـد نگـريستن اين چشم بدين چرخ فروزنده ي رخشان
(ديوان ناصرخسرو قصيده 1)
—–
چشم فلك است اين كه بدو تيـره زمين را همواره همـي بينـد و ايـن گنبـد گـردان
(ديوان ناصرخسرو قصيده 1)
—–
بنابراين مهمترين فردي كه در قرن 4 هجري قمری به اين امر پرداخته حكيم ناصر خسرو قبادياني بوده:
مَخَرام و مشو خرم از اقبال زمانـه زيرا كه نشد وقف تو اين كره ي غبرا
( ديوان قصيده1)
—–
كه آويختـه است اندر اين سبز گنبـد مـر ايـن تيـره گـوي درشـت كـلان را
(ديوان قصيده 2)
—–
در وصف كهكشان راه شيري مي گويد:
اين چنبـر گردنده بديـن گوي مدور چون سرو سهي قـد مرا كرد چو چنبر
(ديوان قصيده 89)
3 – حكيم سنايي
اما نه تنها آن دو بزرگ مرد بلكه حكيم سنايي (535 هجري قمري) نيز دراين خصوص ابياتي دارد كه نشانگر اطلاع وي از همين موضوع است.
گرهمي خواهي كه پوسيده نگردي در هوس خانه پرداز از كره ي خاكي و چرخ و چنبري
(ديوان سنايي صفحه 184)

4 – افضل الدین بدیل خاقاني شروانی
او نيز ابياتي دراين باب سروده كه مجموع ابيات اين عزيزان حاكي از اين واقعيت است كه آنان در قرن 4 و5 و6 هجری قمری به اين نكته مهم پی برده اند.
و اين گونه بيان داشته اند:
طشتي است اين سپهر و زمين خايه اي در او كز علم طشت و خايه ندانسته اي بدان
(ديوان قصيده 157)
خاقاني از فضلاي عصر و سرآمد زمان خود بوده و در علوم گوناگون شاعري نويسندگي وغیره تبهـری خاص داشته است.
وی در قصيده اي، زمين را به شكل تخم مرغ و گرد و مدور دانسته كه در ميان طشت آسمان معلق مانده است.
اكنون همه دانشمندان و ستاره شناسان كه آسمان ها را رصد می كنند و تصاوير ارسالي ماهوارها حاكي از اين مهم است كه دو قطب زمين، كاملا دايره اي نيستند يعني بيضي شکل اند.
خاقاني شرواني در قصيده 126 ديوان خود گويد:
بـقــاي شــاه جـهــان بـاد تـا دهــد ســايــه زميـن به شكل صنوبر فـلـك به لون سداب*
تا شب است و مـاه تو گويي كه ازگـوي زمين گـرد بــر گــردون ز سـيـمـيـن افـتــاده انــد
نظاره مي كنم و بحك دراين هنگامه ي طفلان كه مشگين مهره است ونيلي حقه گردانش
(ديوان قصيده 126)
ودر “تحفة العراقين” آورده است:
مـایـيــم نـظـــارگان غـمـنــاك زيـن حقـه ي سبز و مهـره ي خاك
كاين حقه ومهره تا به جاي اند سـر كيسـه ي عـمـر مي كشـانيـد
وين طرفه كه بر بساط فرمـان مـهـره ز مـن است و حـقـه گـردان
(تحفة العراقين صفحه 1)

5 – حكيم نظامي گنجوي
گنجوی هم از اين قاعده مثتثني نبوده و درمقاله دهم “مخزن الاسرار” گفته است:
پيـر فلـك خرقـه بخواهد دريد مهره ي گِل رشته بخواهد بريد
منظور او از “مهره” به معني گرد بودن زمين است. همچنين در ليلي و مجنون سروده است:
از گـوي زميـن چو بگذري باز ابـر فـلـك اسـت در تـك و تـاز
و در خسرو شيرين فرموده است:
بدين پنجـاه ساله حقـه بازي بدين يك مهره گِل تا چند تازی
6 – فريدالدين عطار نيشابوري
نيز در ديوان خود اين طور گويد:
نه پاي آن كه از كره ي خاك بگذرم نه دست آن كه پرده ي افلاك بر درم
(ديوان 22)
كــره ي گِــل ز راه بـــر گـيـــرد نـتـيـل گــردون ســراب بـنــمــايــد
(همان غزل 3699)
7 – حكيم نظامي
وی در صفحه 449 “كليات خمسه” خود اين طور سروده است:
اين شكل كره كه در زمين است هر خط كه به گرد او چنين است
هـر دود كـز ايـن خـاك خـيـزد تا يـك دو سـه نيـزه بـر ستيـزد
وان گـه به طـريـق مـيـل تا كي گـردد به طـوايـف ديـر خـاكـي
ابـري كــه بــر آيـد از بـيـابــان از مقـصـد خـود بشـود شتـابـان
بـر اوج صـعــود خـود بـكـوشد از حـد صـعـود بــر نـجــوشــد
او نــيــز طــواف ديـــر گــردد از دايــره مـيــل مـي پــذيــرد
بـيـنـش چــو خـيـمـه ايـسـتـاد سـر بــر افــق زمـيــن نـهــاده
تـا در نگـري به كـوچ و خـيـلـش داني كه به دايره است ميلـش
(كليات خمسه صفحه 449)
خلاصه سخن كوتاه كنيم. اگر در اين باب خواسته باشم كامل بنويسم بيش از ده ها مقاله وكتاب قطور مطلب موجود است كه در اين جا بيش از اين مجال سخن نيست.
نتيجه اين كه به عقيده بنده كه در هر رشته اي تحقيقي به وسع خود انجام داده و از درياي بيكران علم و معرفت اندكي آموخته ام به قدر توان.
زيرا “پشه اي كه برلب دريا مي نشيند فقط به اندازه خرطوم خود از آب دريا استفاده مي كند نه به وسعت دريا.
اين واقعيت را دريافته ام ريشه تمامي علومي كه در دنيا به رشد و تعالي چشمگيري رسيده، مربوط به ايرانيان بوده و جهان آگاهي و علم خود را به اين مرز و بوم مديون و بدهكار است.
نویسنده: استاد سيد علي آكوچكيان متخلص به “يكتا” در اصفهان مورخ 25/02/1392 .
تنظیم کننده : پرویز فروزانی 14/04/1404
*****
*گیاه سداب:
