قصه شهید آوینی وتاکسیران ، خدایا غیر از تو کسی را ندارم. در این قصه گفت و گویی بین آوینی و راننده تاکسی از نظرتان می گذرد. درود و سلام بر دل پاک شیهد آوینی.
قصه شهید آوینی وتاکسیران ، فقط یک آه و افسوس که مفت، عمرم از دست رفت… خدایا ما رو می رسونی؟؟؟ یا همین جا وسط این بیابان سر در گمی پیاده مون میکنی؟؟؟
سوار تاکسی بین شهری شدم ، مسیرم تهران بود.
اصلا با راننده درباره مقدار کرایـه صحبتی نکردم از بابت
پول هم نگران نبودم، اما وسط راه که بیابان بود،
دست کردم تو جیبم ولی پولی نبود … ! جیب پیرهنم!
نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه، اما خبری از پول نبود…
به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و بعد از طی یک
مسیری به شما گفت که پولی همراهم نیست،
چیکار میکردی؟!!
گفت: به قیافه اش نگاه می کنم!
گفتم: الان فرض کن من همـان کسی باشم که این
اتفـاق بـراش افتاده … ! یکدفعه کمی از سرعتش کم
کرد و نگاهی از آینه به من انداخـت و گفـت: به
قیـافـه ات نمیـاد که آدم بـدی باشـی، می رسونمت…
خدای من!
من مسیر زندگی ام رو با تو طی کردم به خیـال اینکه
توشـه ای دارم، اما الان هرچه نگاه می کنم، می بینم
هیچـی ندارم، خالیه خالی ام…
فقط یک آه و افسوس که مفت، عمرم از دست رفت…
خدایا ما رو می رسونی؟؟؟ یا همین جا وسط این بیابان
سر در گمی پیاده مون میکنی؟؟؟
الهی و ربی من لی غیرک …
( خدایا غیر از تو کسی را ندارم )
شهید اوینی.
نقل این قصه شهید آوینی وتاکسیران از: حجت الاسلام حاج آقا محمود خیراللهی است.
استاد دانشمند مرحوم آیت الله محمد تقی جعفری مقام علمی این بانو را این چنین توصیف نموده است:
« با توجه به آثار قلمی كه از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع می توان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود.
روش علمی ایشان هم كاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده ، بلكه با نظر به مقام عالی روحی، باید ایشان را در گروه نخبه ای از دانشمندان به شمار آورد كه به اضافه فرا گرفتن دانش به تولد جدید در زندگی نایل می شوند.»
خانواده و اوضاع و احوال اجتماعی عصر ایشاندرباره آغاز زندگی و شروع به تحصیل این بانو آمده است: «حاجیه خانم سیده نصرت بیگم امین(معروف به بانوی ایرانی) در سال 1265هـ.ش در اصفهان متولد شد.
پدر ایشان حاج سید محمد علی امین التجار اصفهانی، فردی مومن و سخاوتمند و مادرشان بانویی بسیار شریف، متعبد و خیرخواه بود كه خداوند پس از سه فرزند پسر، این دختر را به ایشان عطا كرد.
مادر با روشن بینی در چهار سالگی، فرزند را برای آموزش قرآن و فراگیری خواندن و نوشتن به مكتب می فرستد. در حالی كه فضای حاكم بر آن ایام به گونه ای بود كه كمتر خانواده ای به خود اجازه می داد كه دخترش را برای كسب دانش به مكتب یا مدرسه بفرستد. چه بسیار والدینی كه آموزش و آشنایی با خط و نوشتن را برای دختران خود جایز نمی دانستند.
در حقیقت عظمت كار این بانو و تلاش های مستمر وی در آن زمان، بسیار درخور توجه است البته ایشان به دلیل اینكه اوقات زندگی شان به فراگیری درس و علم می گذشت، بیشتر در خانه بودند و كمتر از خانه خارج می شدند.
ولی در ایامی كه لازم می دیدند كه باید دفاع صورت بگیرد و كاری انجام شود، از منزل خارج می شدند و به تدریس و راهنمایی بانوان می پرداختند.
از دوران قاجار كه بگذریم، دوره رضاخان تقریبا مقارن با اندیشه تجدد خواهی و تبلیغات وسیع اسلام زدایی، خصوصا در اصفهان بود.
در آغاز این دوره ،خانم امین 35 ساله بودند و اصفهان هم در آن ایام حوزه های علمیه ی [بسیار] داشت. این شهر بعد از تهران آماج فعالیت های تجدد خواهی بعضی از بانوان، قرار گرفت.
مجری این فعالیت ها ،خانم [صدیقه] دولت آبادی بود كه می گفتند حتی 15 سال قبل از جریان كشف حجاب، ایشان به طور رسمی، حجاب خود را برداشته بود.
دولت آبادی، كانونی هم به نام« كانون بانوان» دایر كرده بود كه بعد از برداشتن حجابش و ظاهر شدن در ملاء عام، مردم این كانون را آتش زدند. البته افرادی مانند خانم دولت آبادی كم نبودند.
زنانی هم بودند كه فكر كردند اگر در این گونه مراسم شركت كنند،متجدد خوانده می شوند و عده های هم به دلیل مشاغلی كه داشتند،به داشتن ملاقات و گفت وشنودهایی مجبور بودند.
یكی از دست پروردگان محفل پر فیض بانو امین در باب نظم، تدبیر و عظمت معنوی وی می گفت: «در مورد زندگی خانم امین باید بگویم كه در تنظیم وقت، ابتكاری عجیب داشتند. چنان اوقات خود را تنظیم می كردند كه به تمام كارهایشان می رسیدند، گویا خداوند به وقت ایشان هم، بركت داده بود.
هرگز از حوادث نمی ترسیدند و در كارها به خدا توكل می كردند و از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی می كردند. می خواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق جذب اسلام كنند.»
اگر بخواهیم ایشان را وصف كنیم ، شاید كتاب ها شود، اما زبان، یارای بیان و قلم، یارای نوشتن و كاغذ، گنجایش این توصیف را ندارد. باید از آثار بزرگ این بانو استفاده كرد تا بتوان به شخصیت ایشان پی برد.