معرفی کتاب فلسفه باطعم گرافیک . يشتر مردم معمولا بيش از آن گرفتارند که به آن نوع تفکراتي بپردازند که عموماً «فلسفي» ناميده ميشود.
بيشتر مردم معمولا بيش از آن گرفتارند که به آن نوع تفکراتي بپردازند که عموماً «فلسفي» ناميده ميشود. زيرا مجبورند يا وقت خود را صرف تلاش براي زندگي کنند. يا ترجيح ميدهند از زندگي روزمره آرام خود لذت ببرند.
اما در مواردي نادر، معدود افراد سر سخت و بد خلق با فرصتي که دارند، پرسش هاي ساده اما گمراه کننده اي مطرح ميکنند. به نظر نميرسد هرگز پاسخ هايي ساده داشته باشد. مانند ماهيت واقعيت چيست؟ به راستي انسان چيست؟
در ذهن و آگاهي انسان چه چيز خاصي وجود دارد؟ آيا اساسا مي توانيم از همه چيز مطمئن باشيم؟ حقيقت چيست؟ معني چيست؟ چطور بايد با يکديگر رفتار کنيم. چگونه بايد جامعه را ساماندهي نمائيم؟ و مانند آن.
در کتاب حاضر، نويسندگان به اين پرسش ها پاسخ ميدهند.
کتاب فلسفه با طعم گرافیک ، نوشته دیو رابینسون و جودی گروز با ترجمه معصومه صابر مقدم به همت نشر موسسه اطلاعات به چاپ رسیده است.
به نظر می رسد فلاسفه همواره علاقه وافری به طرح پرسش هایی عجیب و غریب داشته اند. مثلا این که ذات واقعیت چیست؟ یا اینکه ویژگی ذهن و آگاهی بشری کدام است؟
ما به چه میزانه آزاد هستیم و تا چه حد مجبور؟ آیا اصولا می توانیم از چیزیی مطمئن باشیم یا خیر؟ آیا زبان ما به ما این اجازه را می دهد که تصویری واقعی از جهان به دست آورده یا ارائه دهیم.
بریتانیا در سال 1945 همچنان بر خاورمیانه تسلط داشت. اما انگیزههای او در سیادت بر این منطقه حیاتی، تغییر یافته بود. دوران اولویت خط قرمز «امنیت امپراتوری» به سر رسیده بود.
اکنون نفت به عاملی تعیین کننده تبدیل شده و «حیثیت» بریتانیا به آن وابسته بود.